سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هر یک از شما آینه برادرش است . اگر رنجی را در او ببیند، دورش می سازد. [امام علی علیه السلام]
قاصدک
 
 RSS |خانه |ارتباط با من| درباره من|پارسی بلاگ
»» سلام بر گل محمدی مهدی موعود(عج)

سلام  به دوستان گلم .داریم به نیمه شعبان نزدیک میشیم و از این نظر که شهر مقدس قم هستم و ان شاالله فردا شب می تونم برم مسجد مقدس جمکران واقعا خوشحالم.خدا ان شاالله قسمت شما هم بکنه.

  • دعای غریق

 

دوران غریبی است، دوران غیبت. امواج شبهه و فتنه از هر سو رو می کند و تا به خود بیایی چون کشتی شکسته ها در دل دریای بیکران، حیران و سرگردان دست و پا می زنی که آیا دستگیری هست؟ آیا فریادرسی هست؟ آیا کسی برای نجات این غریق بی پناه می آید؟ اما همیشه روزنه امیدی هست. از میان تاریکی ها نوری می درخشد و تو را به خود می خواند که ای غریق دریای فتنه ها و ای سرگردان در میان شبهه ها نجاتت را تنها از من بخواه!

آنچه گفته شد مقدمه ای بود برای حدیثی از امام صادق(ع).

عبداللَّه بن سنان، یکی از یاران امام صادق(ع) نقل می کند که روزی آن حضرت خطاب به ما فرمود:

سُتُصِیُبکُم شُبَهةُ فَتَبقُونَ بلا عَلَمٍ یُری ولا اِمامٍ هُدی، لایَنجُو مِنها إلاّ مَن دعا بدُعاءِالغَریقِ.

به زودی شبهه ای به شما روی خواهد آورد و شما نه پرچمی خواهید داشت که دیده شود و نه امامی که هدایت کند. تنها کسانی از این شبهه نجات خواهند یافت که »دعای غریق« را بخوانند.

 

قُلتُ: وَ کَیفَ دَعاءُ الغَریقِ؟

گفتم: دعای غریق چگونه است؟

 

قال: تَقُولُ: یا اللَّهُ یا رَحمنُ یا رحیمُ یا مُقَلِّبَ القُلُوبِ ثبِّت قَلبِی عَلی دِینکَ.1

فرمود: می گویی: ای خدا، ای بخشنده، ای بخشایشگر، ای کسی که قلبها را دگرگون می سازی! قلب مرا بر دینت پایدار فرما.

 

بیایید دستهایمان را بلند کنیم و از خدا بخواهیم که تا ظهور حجتش قلبهای ما را بر صراط مستقیم پایدار بدارد و از درافتادن در امواج فتنه ها و شبهه های آخرالزمان نگهدارد.

 

  • و تقدیم به تو

 

آه ای چشم تو فانوس بیابان زدگان

ساحل امن تو آرامش طوفان زدگان

 

کیستی آینه گم شده در وهم غبار ؟

کیستی ای شبه شبرو مهتاب سوار ؟

 

ای که بر هر گذری عشق به دریوزه توست

لب ما تشنه آبی است که در کوزه توست

 

ما جگر سوخته آتش آهیم ? بیا

دیرگاهی است تو را چشم به راهیم ? بیا

 

هر شب از کوچه صدای قدمت می آید

اشکم از دیده به پابوس غمت می آید

 

صبح در آینه اما خبری نست که نیست

از تو بر گونه خشکم اثری نیست که نیست

 

جام عشق از می چشمان تو پر خواهد شد

تو گلو تازه کنی حرمله حر خواهد شد

 

گل نشکفته ام ای دور تر از دسترسم

تو زمن دوری و من با تو نفس در نفسم

 

بی تو منصور دلم را به چه داری بکشم

پای در دامن سبز چه بهاری بکشم

 

بگذار آینه ام غرق نگاهت باشد

نقطه عطف دلم ? خال سیاهت باشد

 

لا اقل وعده بده بلکه دلم شاد شود

من خراب تو ام ای خانه ات آباد شود؛

 

  • غزل بهار

 

آه می کشم تو را , با تمام انتظار

پر شکوفه کن مرا , ای کرامت بهار

 

در رهت به انتظار , صف به صف نشسته اند

کروانی از شهید , کاروانی از بهار

 

ای بهار مهربان , در مسیر کاروان

گل بپاش و گل بپاش , گل بکار و گل بکار

 

بر سرم نمی کشی , دست مهر اگر , مکش

تشنه محبتند , لاله های داغ دار

 

دسته دسته گم شدند , مهره های بی نشان

تشنه تشنه سوختند , نخل های روزه دار

 

می رسد بهار و من , بی شکوفه ام هنوز

آفتاب من , بتاب ! مهربان من , ببار !

 

آذر 66

از نخلستان تا خیابان - علیرضا قزوه



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » آسمانی ( دوشنبه 86/6/5 :: ساعت 10:36 عصر )
»» لیست کل یادداشت های این وبلاگ

انتقال وبلاگ
بازگشت دوباره
خداحافظی
راز عدم ازدواج حضرت معصومه (س)
توبه قاتل
[عناوین آرشیوشده]